خواب آن نرگس فتان تو [بی علت] نیست.١

تاب آن زلف پریشان تو بی علت نیست.

 

از لبت شیر روان بود که من می‌گفتم

این شکر گرد نمکدان تو بی علت نیست. 

 

جان درازی تو بادا که یقین می‌دانم

در کمان ناوک مژگان تو بی علت نیست. 

 

مبتلایی به غم محنت و اندوه فراق

ای دل این ناله و افغان تو بی علت نیست. 

 

دوش باد از سر کویش به گلستان بگذشت

ای گل این چاک گریبان تو بی علت نیست. 

 

درد عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد. 

حافظ این دیده ی گریان تو بی علت نیست.

 

 

١. در تمام این شعر حافظ، بنده ردیف شعر را که «بی چیزی نیست» است، به «بی علت نیست» تغییر داده ام. 

 

+شعر بسیار زیبا بود. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حسین Paradise Dana اجاره ماشین عروس دانلود خلاصه کتاب Michael دوبلاژ شرکت توسعه نرم افزار سریر Michele